- بی سلیقگی
- بد پسندی، کژپسندی
معنی بی سلیقگی - جستجوی لغت در جدول جو
- بی سلیقگی
- بی سلیقه بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی مهری بی بستگی
بی علاقه بودن
Disaffection
недовольство
Unzufriedenheit
незадоволеність
niezadowolenie
desafeição
disaffezione
desafección
désaffection
onvrede
ความไม่พอใจ
ketidaktertarikan
ilgisizlik
kutoridhika
অদৃশ্যতা
بے رغبتی
بد پسند، کژپسند
بی طرفی
سلیقه داشتن، پاکیزگی در کار، سلیقه، بخرج دادن
بدون ذوق
آنکه معمولاً چیز بد را به جای چیز خوب انتخاب می کند، بی ذوق